پژوهش حاضر بهمنظور بررسی نقش مدیران ارشد در توسعه مدیریت دانش در دانشگاه شهید بهشتی انجامشده است. برای دستیابی به اهداف تحقیق نمونه آماری از بین اعضای هیئتعلمی دانشگاه که 831 نفر می باشد تعداد 135 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. برای جمعآوری داده ها چکیده کامل
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی نقش مدیران ارشد در توسعه مدیریت دانش در دانشگاه شهید بهشتی انجامشده است. برای دستیابی به اهداف تحقیق نمونه آماری از بین اعضای هیئتعلمی دانشگاه که 831 نفر می باشد تعداد 135 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. برای جمعآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته که توسط خبرگان روایی آن تائید شد استفاده گردید. 21 سؤال این پرسشنامه به بررسی مؤلفههای مدیریت دانش (حفظ، کسب، کاربرد و انتقال) می-پردازد و 19 سؤال دیگر تأثیر مدیر ارشد دانش بر این مؤلفهها را برآورد می کند. داده های پژوهش از طریق معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشاندهنده رابطه قوی و معنادار مبنی بر تأثیر مدیر ارشد دانش بر مؤلفههای مدیریت دانش است. با توجه به نتایج در بررسی جایگاه مدیران ارشد دانش، در توسعه مدیریت دانش، بیشترین نقش در بین عوامل مورد بررسی بر روی کاربرد دانش می باشد و سپس کسب دانش، انتقال دانش و حفظ و نگهداری دانش تحت تأثیر مدیران ارشد دانش، در توسعه مدیریت دانش میباشند.
پرونده مقاله
این پژوهش باهدف ارائه الگوی بالندگی اعضای هیئتعلمی انجام شد. روش پژوهش حاضر ازنظر اهداف کاربردی، ازنظر دادهها آمیخته اکتشافی و ازنظر ماهیت و نوع مطالعه پیمایشی مقطعی بود. مدل پژوهش بر اساس مطالعات پیشین در داخل و خارج از کشور و دیدگاه خبرگان این حوزه پیشنهاد گردید. جا چکیده کامل
این پژوهش باهدف ارائه الگوی بالندگی اعضای هیئتعلمی انجام شد. روش پژوهش حاضر ازنظر اهداف کاربردی، ازنظر دادهها آمیخته اکتشافی و ازنظر ماهیت و نوع مطالعه پیمایشی مقطعی بود. مدل پژوهش بر اساس مطالعات پیشین در داخل و خارج از کشور و دیدگاه خبرگان این حوزه پیشنهاد گردید. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی تعداد 15 نفر از خبرگان حوزه آموزش عالی و در بعد کمی اعضای هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی بودند و نمونه آماری تعداد 280 نفر از آنان که بر اساس جدول مورگان مشخص شدند. ابزار اصلی گردآوری دادهها در ابتدا مصاحبه با خبرگان این حوزه و سپس تدوین پرسشنامه هفت پیوستاری بود. روایی ابزار سنجش از طریق (CVR) و اعتبار آن بهوسیله آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت و تائید شد. بر اساس تجزیهوتحلیل دادهها الگویی بهینه ارائه شد که دارای سه بعد: 1) تواناییهای علمی با اعتبار 91/0 با سه مؤلفه بالندگیهای آموزشی، بالندگیهای پژوهشی، بالندگیهای تخصصی، 2) تواناییهای شخصی با اعتبار 89/0 با دو مؤلفه: بالندگیهای فردی، بالندگیهای سازمانی 3) تواناییهای معنوی / اجتماعی با اعتبار 90/0 با دو مؤلفه بالندگیهای دینی و بالندگیهای اجتماعی درمجموع با 138 شاخص بر بالندگی اعضای هیئتعلمی تأثیر داشتند. این الگو میتواند مددکار مدیران و اساتید سایر دانشگاه باشد.
پرونده مقاله